Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 40 (6013 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
joggen U آهسته دویدن [برای ورزش]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Langsam bekomme ich Angst [Hunger] . U آهسته آهسته به ترس می افتم [گرسنه می شوم] .
dämpfen U آهسته جوشانیدن [ آهسته پختن ]
schmoren U آهسته جوشانیدن [ آهسته پختن ]
Ruhig Blut! U آهسته!
Sachte! U آهسته!
langsam <adj.> U آهسته
sieden U آهسته جوشیدن
Adagio {n} U حرکت آهسته
Fahren Sie langsamer. U آهسته برانید.
lässig <adj.> U بی حال [آهسته] [سست]
ein schleichender Prozess U روندی خیلی آهسته
Bitte sprechen Sie langsam. U لطفا آهسته صحبت کنید.
Nachhängen {n} U کند [آهسته] [عقب مانده ]
sich vorsichtig [auf etwas] zubewegen U [به چیزی] آهسته و با احتیاط نزدیک شدن
sich allmählich bewegen U [به چیزی] آهسته و با احتیاط نزدیک شدن
Wenn Sie nicht langsamer fahren, muss ich kotzen. U اگر آهسته نرانید بالا می آورم.
Der Koch hat das Fleisch zu lange gegart. U آشپز گوشت را بیش از حد [آهسته ] پخت.
Verzögerung {f} [von etwas] U کند [آهسته] [عقب مانده ] [از چیزی] [ مهندسی]
Jemanden [etwas] schonen U با کسی [چیزی] مهربان [آهسته] [ملایم] رفتار کردن
Die Tourismusbranche erholt sich langsam und erreicht das Niveau von vor der Krise. U صنعت گردشگری آهسته ترمیم می شود و به سطح قبل از بحران می رسد.
rennen U دویدن
laufen دویدن
flitzen U با سرعت دویدن
rasen U با سرعت دویدن
sausen U با سرعت دویدن
tempern U سخت کردن [روند گرمایش و سرمایش آهسته جهت سفت شدن و کاهش شکنندگی] [فلزات] [مهندسی]
ausglühen U سخت کردن [روند گرمایش و سرمایش آهسته جهت سفت شدن و کاهش شکنندگی] [فلزات] [مهندسی]
vergüten U سخت کردن [روند گرمایش و سرمایش آهسته جهت سفت شدن و کاهش شکنندگی] [فلزات] [مهندسی]
anlassen U سخت کردن [روند گرمایش و سرمایش آهسته جهت سفت شدن و کاهش شکنندگی] [فلزات] [مهندسی]
zu laufen anfangen [zu rennen beginnen] U شروع کردن به دویدن
zurücklaufen U به جای قبلی دویدن
zurückkehren U به جای قبلی دویدن
anspringen U شروع کردن به دویدن
Armbinde {f} U بازو بند [برای دویدن]
zum Bus laufen [zum Bus rennen] U برای گرفتن اتوبوس دویدن
einen Anlauf nehmen U با دویدن به مکان شروع نزدیک شدن
Autoschlange {f} U خط ماشین [چونکه ماشین جلویی آهسته میرود و به عقبی هاراه نمی دهد]
Anlauf {m} U نزدیکی به مکان شروع با دویدن [برای جهش یا پرتاب کردن] [ورزش]
einen Haken schlagen U در دویدن [راه رفتن] [رانندگی کردن] ناگهان مسیر را تغییر دادن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com